ارسال شده در 20ام فروردین, 1397 توسط یا فاطمه الزهرا در ایرانگردی امامزاده سید جعفر محمد یزد, شعر از کتاب چمدان معطل
دامیست که باید بکشاند به گناهم
سيبی که تو انداخته باشی سرِ راهم
«ما از تو بهغیر از تو نداریم تمنا»
من لال شوم از تو بهغیر از تو بخواهم
با عقل چه خوبی که نکردم سرِ یک عشق
از چاله درآوردم و انداخت به چاهم
یک عمر تو رفتی و من از راه رسیدم
خورشید سفر کرد و نفهمید که ماهم
ای ابر نکن! برکهی دلمُردهیی آن زیر
دل بسته به پیدا شدن گاهبهگاهم
شعر : مهدی فرجی
از کتاب : چمدان معطل